جمع شدن انسانهادریک مکان معنی رابطه ویروس وضدویروس بود.انسانهاوبیشترمخلوقات بعدازگذرزمان دچارمرگ تدریجی سلولی میشدند.عدهای به این امرواقف بودندوانسانهای دارای ویروس وضدویروس رامومیایی مینمودند.
اضطراب درافرادحاصل ازمواجه بااتفاقی خاص رخ میداد.اگرفردی مداوم آب ریزش بینی داشته باشدوبینی خودرابادستمال پاکسازی ازمیکروب کندبه معنی عدم ویروس بود.اماخیلی افرادمغنی بودندودردل خاک که مدفوع خشک شده بودچاه میکندندومریض نمیشدند.یاغارمیساختندیاخانهای برای سکونت میساختنداماویروس سمتشان نمیرفت.
دستمالی کردن هرچیزی برای افرادمعنی ومفهوم بدی داشت.
درکل اپیدمیشدن بیماری واگیردارنسل انسان راازهم جدامینمودوبقاحاصل نمیشدوکورههای مرده سوزی بوجودمیامد.درواقع بیماری واگیردارحاصل ازمرگ سریع یاکندسلولی بوداماهمه به آن جوردیگری نگاه مینمودند.مداوم سمت آنتی بیوتیک وقرنطینه شیرجه میرفتندوبی تحرک میشدندتاحدی که ویتامینd3به بدن آنهانرسدودرآینده جسدهایی که منجربه سوخت فسیلی میشدراهم پودرکنند.یک واقعیت وجودداشت توجه به بیماری واگیردارباعث میشدکم تحرکی وپوکی استخوان بوجودآید.خیلی افرادنظافت بینی رابشکل کامل انجام نمیدادندوباکفش ولباس ومووعرق بدن خودومدفوع بدن خودهرجایی میرفتنداماسیستم ایمنی قوی ترداشتند.چون ضدویروس یاپادتن دردل نجاست بود.همه اگرهمه چیزرامیسوزاندند.کشوری که همه چیزراسوزانده بودبه کشوری که مردگان رامومیایی یاباصدروکافوردفن میکردندمحتاج میشدنداین کشورهاثروت بیشترداشتندکه حاصل ازمرده سوزی نبود.
بدترین نوع اتفاق هنگام بیماریهای واگیرداردرگیرجنگ شدن رابطه کشورهابود.یک کشورکشورمبدارابعنوان کشورمبداویروس معرفی مینمود.این کشوردرگیرتحریم وسودجویی میشدمشابه اتفاقی که برای مهاجران یابرجام رخ داده بودرخ مینمود.کشورمبداکه اقتصادش درجهان اثرگذاربودقربانی میشددرواقع ممکن بودکشورمبداباعث گستردگی نسل انسان شودولی باانهدام اتمیمواجه میشد.اتفاقی که درهیروشیمارخ نمود.کشورهای درگیرجنگ وبیماری عدهای باشبه دارومداوامیشدندوعدهای بادارومداوامیشدند.تلقین بیماری داشتن به فردمبتلادرروندبیماری ورشدمرگ وزندگی اثرداشت.
امکان داشت کشورمبدادارای گیاه جینسینگ وضدآلزایمرباشدوکشوری دیگردرگیرجامعه سالخورده ومسن باشدوفقط یک کشورتمام مدت بایک کشورضدکشورسالخورده ومسن متحدشود.
این اتفاق رااستعمارگرهادوست داشتند.استعمارگرهاتن برهنه جوان ومونث میخواستندتااسلام وخداراهمه نبینند.